طعم خنک و ناب باران پائيز را مزه مزه می کنم و بی خیال جملات پر از اتهام ذهن های بیمار زندگی را ادامه می دهم ، بی هیچ پاسخ اضافه ای. از اینهمه پاسخگویی صادقانه خیری ندیده ام.
قطرات کوچک باران از لا به لای شاخه های نیمه عریان درختان سرک می کشند و خود را میهمان صورت عابران سراسیمه می کنند. کمتر کسی برای خوشآمد گویی سر به سوی آسمان بلند کرده ، همه درگیر نوعی عجله و بداخلاقی واگیردار شده اند انگار.
به پسرم قول داده ام ظهر تمام چاله های آب را به چالش پریدن دعوت کنیم و بعد روانه ی کلاسش کرده ام ، حالا خیس خیس از لمس باران باز می گردم به دنیای کوچکم و فکر می کنم عجیب لطافت این هوا یک چای داغ را کم دارد. . . .
اینجا تهران به وقت باران بی امان آبان ماه
باران ,های ,، ,بی ,ام ,مزه ,می کنم ,پریدن دعوت ,دعوت کنیم ,کنیم و ,چالش پریدن
درباره این سایت